هر چه تو را بیاد من بیاورد زیباست ...

این وبلاگ برای زنده نگهداشتن یاد ناصر عبداللهی عزیز و علایق شخصی خودم میباشد ...

هر چه تو را بیاد من بیاورد زیباست ...

این وبلاگ برای زنده نگهداشتن یاد ناصر عبداللهی عزیز و علایق شخصی خودم میباشد ...

آوای ساوه . تیر ۸۱

 * در حالیکه آشفته بازار موسیقی پاپ ما به صداهای مشابه خوانندگان خارج از کشور پر شده ، وضعیت امروز موسیقی پاپ را چگونه می بینید ؟

 

بعضی از بچه ها مجبور به تکرار و تقلیدند ، مثلا یکی تن صدایش مثل ستار است و گناهی ندارد که مثل او می خواند . یا آن  یکی مثل ابی می خواند ، چرا دوست دارد ابی باشد ؟ بستگی دارد که هر خواننده ای چه چیزی در ذهنش حک شده باشد و اصلا از انتخاب این شغل چه توقعی دارد ؟ شاید او صحنه را دوست دارد ، شهرت را دوست دارد ، برای همین هم یک الگوی مشهور را انتخاب می کند تا در سایه او حرفش را در جامعه بزند و مورد توجه قرار بگیرد . حالا به خودم بر میگردم ، من برای اینکه حنجره ام را قوی بکنم ، یک دوره تمام خواننده ها را خواندم . البته نه برای مردم بلکه برای خودم . تا بدانم صاحبان حنجره های قوی چه کسانی بودند و روی آنها باید کار کرد تا حنجره خودم هم پخته شود . مثل زرگری که پیش چند استاد می رود و بعد خودش یک سبک درست می کند ، نمی آید از مدل کار قبلی ها کپی بزند ، چون کپی کاری هیچ ارزشی ندارد . ولی من سعی کرده ام که خودم باشم چون احساس کرده ام که هر زمانی ، چیزهای تازه جای خودش را باز می کند و چیزهای تکراری ماندگار نیست . البته کپی ها و تکراری ها در یک دوره می آیند و بعد به سرعت محو می شوند . سعی کرده ام که خودم باشم ، دوست هم دارم که خودم باشم . ولی گاهی صدای من را هم می گویند که جایی از آن به صدای فلان خواننده غلتیده یا جای دیگرش به صدای دیگری لیز خورده ! ولی من قصد و منظوری از این کار ندارم و نمی خواهم شبیه کسی بخوانم ، چون می خواهم " ناصر عبداللهی " یک سبک داشته باشد و شاید فردا خیلی ها آمدند و صدای " ناصر عبداللهی " را تقلید کرند .

* گفتید کسی که مثلا از ابی خوشش می آمده و همیشه آهنگ هایش را گوش می داده ، چون آن صدا در ذهنش حک شده ، نا خواسته صدای ابی را تقلید می کند . شما به چه کسی علاقه داشتید و از او تاثیر گرفتید ؟

 

من از سال 65 شروع کردم . 67 شروع کردم به خواندن ، یعنی گیتار میزدم و می خواندم . خوانندگی را شروع کردم ، اما برای خودم نه برای مردم .

* از چه سالی گیتار می زدید ؟

 

از سال 63 گیتار می زدم ، ولی خب آن زمان بچه بودم و گیتار را به زور بغل می کردم ، ملودیکا می زدم ،

ارگ های بزرگ M-T-32و M-T-80را که تازه آمده بود می زدم . اما الگو های ذهنی من شرقی و خود بندر عباسی بود . کاست های آن زمان را برای خودم ضبط کرده ام ، دارم . نزدیک 40 تا 45 کاست می شود . که تم های مختلف را در آن ثبت کرده ام . دقت کرده ام که چرا یک خواننده معروف می شود . آمدم و سبک چهار ، پنج خواننده را به شدت دنبال کردم . داریوش ، ابی ، گوگوش ، سیاوش قمیشی و کار سنگینی را که داوود بهبودی از ابتدای کارش

می خواند و کلاس این کار سنگین تر بود اما با وجود این همیشه توجه داشتم که نباید از سبک و صدای این خواننده ها کپی کاری کنم و تحت تاثیرشان قرار بگیرم .

* آشنایی شما با موسیقی از کجا شروع شد و راهنمایتان در این کار که بود ؟

 

من اصلا کلاس گیتار نرفتم بلکه مثل بیشتر بچه های شهرستان

" گوشی و چشمی " گیتار زدن را یاد گرفتم . گیتار بیشتر برای خلوت و جمع ها استفاده می شد . گیتار را بر می داشتیم و سر کوچه می نشستیم . بعد پسر ها و دختر همسایه و اهالی محل می آمدند و می نشستند . هر کس می آمد و چند تا آهنگ را که خودش ساخته بود می خواند . در زمستان و پاییز مردم جنوب کوچه های خاکی را آب پاشی می کنند و فرش پهن می کنند ، قلیان و تخمه و سورو سات می آوردند و بساطی دارند . با هم می زدیم و می خواندیم . بعد از مدتی بین چندین خواننده ای که در محله ما بودند ( 18 ، 19 خواننده داشتیم ) اسم در کردم بعد توسط دوستانم تشویق شدم و کارم را ادامه دادم .

* گیتار زدن علمی را چه کسی به شما یاد داد ؟

 

پسر خاله ام آقای جواد علوی که از دوستان " فرامرز اصلانی " بود خیلی به من کمک می کرد . اصلانی می آمد بندر عباس ، و ما هم بچه بودیم و می آمدیم کنارشان می نشستیم و سعی می کردیم از روی دست آنها یاد بگیریم .

* " ناصریا " تنها کار شما با لهجه بندر عباسی بوده که اتفاقا خیلی هم طرفدار پیدا کرد ، چرا کار دیگری با این سبک ارائه ندادین ؟

 

شروع کارم با همین سبک بود  ولی تهیه کننده ها دوست نداشتند من بندری بخوانم ، این لهجه را پیش از این کسی نشنیده بود و برای خود جنوبی ها هم جالب بود که آهنگی به این سبک خوانده و پخش شود . شخصا از این لهجه و این سبک موسیقی و اجرا خیلی خوشم می آید و الان دارم روی چند کار دیگر هم کار

می کنم . در آلبوم بعدی چند کار بندر عباسی دارم و بعد هم در

" گنوغ " .

* این آلبوم ها کی به بازار می آیند ؟

 

بعد از پخش " بوی شرجی " که ضبطش تازه تمام شده ، آلبوم

" گنوغ " را آماده می کنم .

* " گنوغ " یعنی چه ؟

 

یعنی دیوانه ، در آن شعر که ما استفاده کرده ایم معنایش این است که در اجتماع امروز اگر کسی دروغ نگوید ، اهل خدا باشد ، دوز و کلک اصلا بلد نباشد و عین بچه ها رفتار کند ، این آدم از  دید اجتماع روانی و دیوانه است  این آدم به نام دیوانه خدا در شعر آن کاست مطرح شده .

آلبوم " گنوغ " 10 آهنگ خواهد داشت که بیشترینش محلی و بقیه فارسی است . یک آلبوم دیگر به نام " اهورایی " را هم در دست تهیه دارم  که تلفیقی از موسیقی مدرن و پاپ است .

* در مورد " بوی شرجی " که احتمالا زودتر از بقیه منتشر می شود توضیح دهید ...

 

ما چیزی نزدیک به دو سال است که داریم به مردم وعده می دهیم ، شاید هم بیشتر .

 و " بوی شرجی " قرار بود قبل از " دوستت دارم " در بیاید ولی نشد . الان کارهای آلبوم " بوی شرجی " عوض شده چون این برهه از زمان چیز دیگری را می طلبد . شعر های قوی تری برای کار انتخاب شده ، تنظیم ها بهتر شده . چهار کار محلی در آن هست ، خود آهنگ بوی شرجی هم فارسی است اما در مورد جنوب و حرف دل بچه های بندر عباس و هرمزگان است .

* در بین کارهای شما هم آهنگ های شاد هست و هم غمگین . خودتان به کدام سبک بیشتر علاقه دارید ؟

 

ما خواننده هایی داشتیم مثل داریوش اقبالی که تعدادی آهنگ سنگین خواند ، اما در مقابل خواننده هایی مثل عارف هم"کوچولو "( آهنگ شاد ) و هم " بگذر زمن ای آشنا "( غمگین ) . این چهار چوب اصلا وجود ندارد و من دوست دارم تمام آهنگ هایی را که به صدایم می آید بخوانم . نظر من این است که آدم باید متنوع بخواند ولی باید آهنگ شاد خواند چون شاید روحیه مردم خسته است و در روحیه ما هم تاثیر می گذارد .

* و آهنگ های غمگین ...

 

هر کسی در زندگی خودش غمی دارد . غم ما هم در صدایمان نمود پیدا می کند و بر شنونده ها تاثیر می گذارد .

می گویند نمی دانیم این " ناصر عبداللهی " بدهکار است ، عاشق است ... ؟! این از مدتها پیش در صدایم بوده .

* قشنگ ترین ترانه یا بیتی را که خوانده اید کدام بوده ؟

 

من در این مورد اصلا حرفی ندارم تا به حال هم به هیچ کس جواب نداده ام ، اگر گفته ام دروغ گفته ام .چون آهنگ ها را خودم ساخته ام همه اش را دوست دارم  . مثل پاره های تنم هستند و نمی توانم بگویم کدام را بیشتر دوست دارم . چون این آهنگ ها در لحظات و حس های مختلفی ساخته شده ، شنیدنش هم در لحظات و حس های مختلفی می چسبد . شما وقتی بدهی دارید ، نامزدت دارد به شما بد اهلی می کند و حالتان را می گیرد ، بابایش هم یک متر زبان در آورده  " من خودمم نه خاطره " یا

" ناصریا " را گوش می کنید ؟! نه می روید " گریه کردم " را گوش می کنید و هی با اشک لگن پر می کنید !

* خودتان در موقع تنهایی چه آهنگی را می زنید و می خوانید ؟

 

چیز هایی می زنم که در کاست های آینده ام در می آید . آهنگ های " دوستت دارم " مال دو سال قبلش بود ، مال خلوت های شخصی خودم بود . مثلا " یا فاطمه " را برای خلوت خودم ساخته بودم نه برای کاست .

اصلا کار برای پول نمی سازم ، برای دلم می سازم . و بعد هم احتمال دارد در آلبومی منتشر شود .

* شما قبل از اجرای کنسرت هایتان برای هماهنگی در میان اعضای گروه برنامه خاصی دارید ؟

 

بله ، اینها عادی است . مثلا لباس اعضای گروه " ناصریا " همه یک فرم است و رنگ لباسشان باید با رنگ صحنه همخوانی داشته باشد . قبلا تمام این هماهنگی ها به گردن خود بد بختم بود ! ولی الان ناظر کیفی داریم و راحت شده ام .

* برنامه دیگری ندارید ؟ مثلا مجری گری " جواد خیابانی " ؟

 

جواد خیابانی اولا یک چهره ورزشی ست و بیشتر برنامه های ما در شهرستانها و در سالن های ورزشی بود ، بی مناسبت نبود که این دوست هم با ما باشد . من دوست دارم بچه هایی که طرفدار من هستند ، سالم باشند . بیشتر با ورزشکار ها گرم می گیرم و از جواد هم خوشم می آید . چون فوتبالیست ها طرفدارش بودند ، حضور جواد در کنسرت های ما خیلی خوب بود ، شاید باز هم از او استفاده کنیم .

* شما خودتان هم فوتبال بازی می کنید ؟

 

الان پنج ، شش سالی است توپ به پایم نخورده هیچ ، اصلا از نزدیکش هم رد نشده !

* قبلا چطور ؟

 

موقعی در تیم مدرسه بازی می کردم ، اما جدی نبود .

* دوست ندارید در تیم فوتبال هنرمندان بازی کنید ؟

 

نه نمی روم  . اگر هم بروم ، توپ جمع کن می شوم !

* چرا ؟

 

اصلا می خورد  که " ناصر عبداللهی " داخل زمین فوتبال بدو  بدو کند ؟

*وقتی مهران غفوریان هم در تیم هست ، شما چرا نباشید ؟

 

خب ، شاید غفوریان به کاهش وزن احتیاج دارد ... وقت ما هم تمام شد .

 

                             خداحافظ . . .

 

دوست عزیز استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع  می باشد .  


                      منبع : آوای ساوه

 

۳۱ تیر ۱۳۸۱

کانون خانواده . خرداد ۸۰

* چطور شد که خواننده شدید ؟

از آشنایی با همسرم و ایجاد یک ارتباط قلبی و عشق و احساس وابستگی عاطفی باعث آن شد که ملودی هایم رنگ و بوی تازه ای به خود بگیرد و شعر تازه ای بگویم وچون آهنگ هایم را با گیتار اجرا می کردم باید که خودم هم می خواندم , نتیجتا خواندم که خوشبختانه مورد استقبال هم قرار گرفت و این آغاز من و تولد دوباره من بود .

 

* چرا موسیقی پاپ را انتخاب کردید ؟ 

به علت اینکه در 20 سال اول انقلاب این سبک موسیقی تقریبا محو شد و موسیقی سنتی و اصیل تماما جای آنرا گرفت و از سویی دیگر بازار کاستهای غربی و خارجی در داخل بسیار رونق خوبی داشت و جوانان ما تقریبا صد در صد از موسیقی پاپ خارجی و لس آنجلسی استفاده

می کردند . از این رو تصمیم به ایجاد موسیقی پاپ داخلی گرفتم که هم از محتوای خوب و معنوی برخوردار باشد ( از نظر شعر ) و هم از نظر موسیقی مقبول حال و نشاط جوانان باشد . که بحمدالله می شود گفت موفق هم بوده ام . دست باعث و یاری کننده درد نکند .

 

* موسیقی در مسیر شما قرار گرفت یا انتخابش کردید ؟

می توان گفت از بچگی موسیقی تاثیر خاصی در روح و روان من

می گذاشت . تا این حد که حتی مادر عزیزم می گوید در زمانی که طفلی بیش نبوده ام به موسیقی با توجه کامل گوش می کردم و حتی اگر در حال گریه بودم با موسیقی آرام گرفته ام

 

* خوانندگی چقدر درونیات شما را راضی می کند ؟

تا حدود زیادی . زیرا به این صورتی که این حقیر با موسیقی زندگی می کنم , می توان به جرات گفت که موسیقی خوب , روح آدمی را به نوعی آرام و آسوده می دارد و نظم خاصی به سیستم متعادل کننده روح و جسم می بخشد .

 

* اولین ترانه ای که خواندید چه نام داشت و در آن لحظه چه احساسی داشتید ؟  

اولین ترانه ای که برای مردم در تلویزیون اجرا نمودم , قطعه عزیز سمفونی " محمد (ص)" نام داشت و وقتی که پخش شد , احساسم این بود که روح رسول الله (ص) هدیه ناقابل مرا پذیرفتند و بسیار از حس معنوی سر مست و مسرور شدم .

 

* فکر می کردید یک روز خواننده مطرح و مشهور و محبوبی شوید ؟

اگر حمل بر هیچ موضوع خاصی نباشد باید عرض کنم ازطفولیت این موضوع را تا حدود زیادی حس کرده بودم .

 

* از اینکه محبوب و مشهور هستید , چه احساسی دارید ؟ 

احساس می کنم مسئولیت من روز به روز سنگین  و سنگین تر می شود . زیرا اهداف برای من ...

وصل روح آدمی به خداوند متعال است .

 آرامش معنوی خواست همه ی سینه هاست . این رسالت سبک موسیقی من است

 

* وقتی که صدا و تصویر شما برای اولین بار پخش شد چه احساسی داشتید ؟  

به آینده امیدوار شدم . نتیجه این امید تلاش بیشتر من در این عرصه شد .

 

* اولین کسی که صدای شمارا شنید و به شما تبریک گفت چه کسی بود ؟  

برادر ارجمندم محمد ولی انصاری

 

* موسیقی پاپ را چگونه ارزیابی می کنید ؟

موسیقی پاپ در آغاز حرکت بسیار خوبی را دنبال می کرد ولی چندیست که گویا به خواست افراد تهیه کننده از مسیر خود خارج شده و راه دیگری را پیش گرفته است که کمی نگران کننده به نظر می رسد . البته یقین دارم که این وضعیتی کاملا زود گذر است و سامان این سبک به زودی فراهم خواهد آمد .

 

* نظر شما در مورد خوانندگان پاپ جدید چیست و این روند که هر روز خوانندگان جدیدی به موسیقی پاپ راه پیدا می کنند چگونه بر آورده می شود ؟

نظر بخصوصی ندارم . خوب است که هنرمندان این خاک در عرصه موسیقی مطرح شوند و در مورد خوانندگان جدید باید عرض کنم هر کسی به سهم خود خوب است . البته باید عرض کنم که کار نیکو کردن از پر کردن است.

 

* چقدر اهل موسیقی اصیل و به عبارتی سنتی هستید ؟ تا حالا فکر

کرده اید که قدمی در راه موسیقی سنتی بردارید ؟  

 من تا حدودی علاقه مند به موسیقی اصیل ایرانی هستم و ارادت خاصی به اساتید این فن دارم و در خصوص موسیقی سنتی و بومی هرمزگان , در حال تحقیق ویژه ای برای بازسازی و اجرای آن سبک و تلفیق آن با موسیقی مدرن امروزی می باشم .

 

* برای پیشبرد موسیقی پاپ چه توصیه هایی دارید ؟ 

با شناسایی افراد کار آمد و متعهد و حمایت این عزیزان , به نظر می رسد که افق های تازه ای گشوده می گردند و پیشرفت بهتری حاصل خواهد شد .

 

* خوانندگان مجله , نامه نوشته اند که آهنگ " ناصریا "

 به چه زبان و آهنگی ست ؟

" ناصریا  " به زبان فارسی دری اجرا شده و با لهجه بندر عباسی . 

* از خانواده تان بگویید . از همسرتان که در فعالیت های هنری شما چه نقشی دارند ؟ و یا اینکه اهل هنر هستند ؟ در زمینه موسیقی با همسرتان مشورت می کنید ؟ 

من در سال 67 با خواهر یکی از دوستان عزیزم ازدواج کردم که حاصل آن وصل 3 فرزند می باشد به نامهای نوید 12 ساله پسرم , نازنین دخترم 9 ساله و نامی پسر کوچکم 6 ساله . همسرم همیشه مشوق من بوده و هست . او همیشه مرا همراهی نموده و برای پیشرفت من کمال صبر و حلم را پیشه داشته است . ایشان تا حدودی به سازهای پیانو و گیتار آشنا هستند و می توانم بگویم بهترین ملودی هایم را با مشورت همسرم ساخته و پرداخته ام .

 

* آیا بچه های شما علاقه ای به خوانندگی دارند ؟ 

دخترم به خوانندگی علاقه خاصی دارد .

 

* در خانواده شما مثل پدر , مادر , خواهر , برادر در عرصه هنر فعالیت دارند ؟

برادر بزرگم با ارگ آشنایی دارد , برادرم علیرضا نقاش و گرافیست خوبی است , و برادر کوچکمان عقیل به فن صدا برداری و ضبط علاقه مند است .

 

* یک مقدار خصوصی تر اگر اجازه بدهید سوال کنیم که هنر آشپزی خانمتان را چطور ارزیابی می کنید ؟

آشپزی همسرم به نظر من بسیار لذیذ و دلچسب و بر وفق ذائقه بنده بوده و هست .

 

*بهترین دست پخت همسر شما ؟ 

غذا های محلی بندر عباسی و ماکارونی مخصوص خودش .

 

* به غیر ازموسیقی به هنر دیگری هم مشغول هستید ؟

بله , گاها دستی در نقاشی , طراحی , کار با چوب , مجسمه سازی و غیره دارم .

 

* راستی در کار خانه به همسرتان کمک می کنید که می کنم نه ؟

 شما چه جوابی می دهید ؟

در صورت امکان , با کمال میل و رغبت

 

* وقتی از همسرتان ناراحت می شوید چه برخوردی می کنید ؟تا حالا شده عصبانی هم بشوید ؟

چرا که اهل جنوب هستید و عصبانیت خاص مردان جنوبی ست ؟

عصبانی بودن هیچ ربطی به جنوبی بودن و شمالی بودن ندارد  . بسیار معمولی هستم و طبیعتا گاهی از کوره در می روم ولی حتی المقدور طی تجربه آموخته ام که صبور باشم و خشمم را فرو بخورم .

 لازم به توضیح است که اگر در منزل عصبانی بودن من روحم را فرا گیرد بیشتر از ناحیه شیطنت فرزندانم می باشد تا همسر مهربان و دلسوزم .

برای عید به کجا سفر می کنید ؟

 

زادگاه همیشه پایدارم بندر عباس . خاک پاک جنوب

 

* سال تحویل که سال نو است و همه در حال دعا کردن و آرزو کردن هستند , شما چه آرزویی دارید ؟ 

آرزوی من این است که :

خداوند مرحمت نماید و روح مرا از وابستگی به دنیا و تعلقاتش رها سازد

 تا در آسودگی و آزادگی به هدفم بپردازم و بتوانم خدمتی بکنم به این مردم خوب و صبور و عزیز . و سالی پر بار و پر نشاط را برای مردم از خداوند خواستارم .

 

*  درد دل و ناگفته ای دارید , سرا پا گوش هستیم ... 

شاید عرضی بیهوده باشد ولی مثل اینکه از هنرمندان هم ردیف و هم صنفم توقعی دیگر داشتم . همیشه با آغوشی گرم و سینه ای مالامال از عشق و دوست داشتن و نصرت به هم نوع و هموطن پا به این عرصه گزاردم ولی مثل اینکه همیشه تنها در میان امواج خروشان نا امنی عاطفی , فقدان مردانگی در عرصه هنر حرکتی سخت داشته باشم .

 ای کاش می شد عزیزان این خاک از کوچک و بزرگ به ابتدا بدانند که این حقیر به دنبال عشق و دوستی و مهربانی هستم و دیگر هیچ .

به امید افقی روشن برای فردایی بهتر در سایه پر مهر .  

تنها یار و یاور الرحمن الرحیم .

 

این حدیث بگذار تا وقت دگر .  

 **********

دوست عزیز استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع  می باشد .   


منبع :  مجله کانون خانواده

خرداد ماه ۱۳۸۰