هر چه تو را بیاد من بیاورد زیباست ...

این وبلاگ برای زنده نگهداشتن یاد ناصر عبداللهی عزیز و علایق شخصی خودم میباشد ...

هر چه تو را بیاد من بیاورد زیباست ...

این وبلاگ برای زنده نگهداشتن یاد ناصر عبداللهی عزیز و علایق شخصی خودم میباشد ...

قربانی شدن موسیقی هرمزگانی

 

؛در  موسیقی امروزِ ما، ظاهرا جنس صدا ، استعداد ذاتی وفن جایگاهی  ندارد 

 

 

 تا جایی که حتی هنرمندان زمینه های دیگر مانند عکاسی و گرافیک و تئاتر وسایر به نحو شایان توجه ای در گرداگرد این عرصه پرسه می زنند و حتی بیشتر از زمینه ی هنری خود این روزها به آن می پردازند. البته اینها همه نشانه ی بارز علاقه مندی بسیار زیاد هرمزگانیها نسبت به موسیقی است. بدون شک کسانی که موسیقی این خطه را از دهه های قبل تا به امروز دنبال کرده و می کنند چندین بار شاهد تغییر و تحول و به قولی پوست انداختن آن بوده اند که چند سالی است این تحول خود را به شکلی بارزتر و با تغییر مجریان و مخاطبان نشان می دهد. جنس ترانه ها، تحریرهای خوانندگان، سلیقه ی مخاطب تغییر کرده است، دیگر از خواننده ها و نوازنده های دهه های پیش خبری نیست یا دارفانی را بدرود گفته اند، یا پیر و از کار افتاده اند و یا هم به بوته ی فراموشی سپرده شده اند، متاسفانه آثار چندانی هم که قابلیت انتشار به لحاظ کیفی داشته باشند ازاین هنرمندان وجود ندارد اما با وجود همین مشکلات سخت افزاری دهه های پیش، نامشان هنوز ورد زبانهاست و به نوعی در دل هرمزگانیها جای گرفته اند. آن روزها اینترنتی وجود نداشت که خواننده یک شبه ره صد ساله را بپیماید . . .   

 

از فرهنگ و هنر هرمزگان که نام برده می شود، موسیقی عرصه ی  تمام عیارش است، به سایتها و بلاگهای هرمزگانی که سر می زنی انگار در این استان جز موسیقی عرصه ی هنری دیگری وجود ندارد. 


نرم افزاری وجود نداشت که مانند خواننده و موزیسین امروزی ما زحمت تکرار و تمرین را از آنها بگیرد، همه ی دغدغه ی یک هنرمند، تلاش فراوان و ارائه ی خود در همان بزمهای کوچک اما دلنشین بود تا نه با ترفند که با کار هنری و حس خوب خود، جایگاهش را در بافت جامعه ی آن روز به دست بیاورد، آن روزها آنقدر حس نوستالوژیک در موسیقی و کلام هرمزگانی قوی بود که موسیقی در وجود مردمان این دیار رخنه کرد و بخشی از زندگی روزمره اشان شد و اگر امروز می بینیم و می شنویم که هرمزگان نسبت به جمعیتش بیشترین تعداد نوازنده و خواننده را دارد به لطف فضا و موسیقی است که پیشینیان از خود بر جای گذاشتند و از سوی دیگر به لطف! ناسپاسی جوانان امروز نقششان کمرنگ و کمرنگ تر می شود. همانطور که مجریان به عنوان متحول کننده ی این موسیقی مهم می باشند، سبک و سیاق موسیقی ای که برای خود شاخص و ملقب به هرمزگانی بسیار مهمتر است. اگر می گوییم حداقل در ایران موسیقی هرمزگانی منحصر به فرد و نایاب است، خوب سخنی به گزاف نیست و همه به آن اذعان داریم. در واقع این ویژگیهای یک موسیقی است که آن را شاخص می کند و نه اشخاص ضمن اینکه اشخاص برجسته می توانند معرفی کننده و اشاعه گر آن باشند کما اینکه در موسیقی هرمزگان ناصر عبداللهی به عنوان یک فرد شاخص چنین نقشی را در حال ایفا کردن بود.  

 تغییر یک نسل و حضور جوانان در عرصه ی موسیقی هرمزگان آنقدر پر واضح است که نیازی به مثال و استدلال نیست، به نوعی این تغییر نسل در مجریان را به شکل گسترده تری در موسیقی ایران نیز مشاهده می کنیم که تمرکز این مقوله صرفا روی موسیقی هرمزگان است. افزایش کمی خواننده ها و نوازنده ها در وهله ی اول می تواند بسیار مثبت و غرور آفرین باشد و علاقه مندی مردمان این خطه به موسیقی اشان را اثبات کند تا جایی که بلند پروازانه زمزمه های طرح هرمزگان پایتخت موسیقی ایران در بین اهالی آن شنیده شود. نکته ی جالب توجه ی این فرایند این است که خواننده ها به لحاظ کمی گوی سبقت از نوازنده ها ربوده اند و آنقدر که در عرصه ی تولید ( نه تربیت ) خواننده نه به لحاظ کیفی، بلکه همان کمی موفق بوده در تولید نوازنده ناتوان بوده ایم. به راستی چند سال است که استان از داشتن نوازنده ها ی سازهای بادی و همینطور زهی و برخی سازهای کوبه ای رنج می برد؟ راستی چرا در پایتخت موسیقی کشور! برای ضبط یک آلبوم حتی به لحاظ هنری زیر متوسط، برای یافتن یک نوازنده ی ساز زهی هنرمند ما باید با صرف هزینه های گزاف به مرکز کشور عزیمت کند؟ اگر اجراهای زنده که نام کنسرت را یدک می کشند را طی این دو الی سه سال دنبال کرده باشید به مشکلی که همیشه اهالی آن به دیده ی اغماض نگریسته وآن را تنها دارایی خود می دانند و هرگزنقدی بر آن نشده بر خورده اید وآن هم نوازنده های تکراری است که به جرات می توان تعداد نوازنده هایی که قابلیت اجرای زنده را دارند چیزی بیشتر از انگشتهای دو دست است. چند اثر فاخر هرمزگانی کشوری ارائه داده ایم؟ چند نقد و مقاله ی علمی جهت معرفی و اشاعه ی این موسیقی منتشر شده است؟ آیا طی همین چند سال خواننده های جوان ما جز جسته گریخته خوانی چه آثار فاخری در کارنامه ی هنری خود ثبت کرده اند؟ مگر این ما نیستیم که من باب جبران کم کاری و کمبودهایمان و پر کردن کارنامه از هنرمندانِ کشوری دعوت می کنیم تا با اجرای آنها ثابت کنیم ما پایِِ تختِ موسیقی ایران هستیم؟ پس چرا از هنرمندان ما برای اجرا دعوت به عمل نمی آید؟   

از طرف دیگر این افزایش کمی نگرانیهایی را به وجود آورده است و آن قربانی شدن ویژگیها و شاخصهای موسیقی هرمزگانی است. در حقیقت در بسیاری از آثار چیزی به نام این موسیقی وجود ندارد و صرفا کلام، هرمزگانی است. گوشها از شنیدن صداهای معمولی و نازیبا اشباع شده و از بی هنری خواننده های تازه پا به عرصه گذاشته به ستوه آمده وآینده ی این میراث هنری پیشینیان به خطر افتاده است. شخصیت و برجستگی هنری قالب تهی کرده و رکن اصلی هنر که همان زیبایی است نقش بر بسته است. از میان انبوهی از آثار موسیقی طی این چند سال اندک آثاری را می توان زیبا بر شمرد و جای بسی تامل است که بزرگانش حتی جرات نقدش را ندارند که به کسی بر نخورد، کار بد خوب معرفی می شود ، مخاطبینش بد ذائقه شده اند، مدتهاست که حس از آن رخت بر بسته و خواننده برای قشر خاصی می خواند و طیف سنی مخاطبش از 25 سال به بالا نیست، پدران و مادران ما دیگر از این موسیقی لذت نمی برند و باید اذعان کنیم که وارثان خوبی نبوده ایم. فقط گوشهایمان آماج صداها قرار گرفته و داعیه ی فضل و برتری نسبت به دیگران هم داریم. در موسیقی امروز ما ملاکها تغییر یافته، ظاهرا جنس صدا ، استعداد ذاتی وفن جایگاهی ندارد و هر کسی به راحتی کلام هرمزگانی را زمزمه کرده و صداهایی به نام موسیقی گذاشته و زیر عنوان موسیقی این خطه به مردم ارائه می دهد که البته در حریم شخصی حق هر کسی است و ایرادی وارد نیست . 

 به نام موسیقی الکترونیک و عدم شناخت و کاربرد صحیح تکنولوژی آن را از قالب هنری در آورده و صنعت موسیقی پدید آورده ایم، ماشین موسیقی امروز ما به سرعت به سوی هر چه بیشتر مکانیکی شدن رانده می شود ویقینا برای راننده های بی هنرآینده ی خوش یمنی متصور نیست، تردیدی نیست که ما باید موسیقی خود را به روز کنیم اما هنوز به این صرافت نیفتاده ایم که ابزاری که هم اکنون در اختیار داریم مناسب این تحول نیستند و خود، وسیله را نابود می کنند.

هنرمندان واقعی برای مردم شناخته شده اند و طی این چند سال جوانان با استعدادی پا به این عرصه گذاشته اند که هنرو خلاقیت  خود را امروزه تثبیت کرده و در دل مردم جای دارند اما چه سود که حتی تلاش این جوانان مستعد در میان خیل بی استعدادها رو به تباهی است. کسانی که با سودجویی عرصه را برای ریشه کن کردن و تغییر سلیقه و دور کردن هرمزگانیها از موسیقی ریشه دار و غنی اشان دندان تیز کرده اند به یاد داشته باشند که ناصر عبداللهی ها ، رضا صادقی ها و صنعتگرها که درعرصه ی ملی ما مطرح شدند از همین موسیقی که با کج سلیقیگیشان جوانان هرمزگانی را به جای تولید کننده تنها به سمت یک مصرف کننده سوق داده اند پا گرفتند و در مقابل این اجحاف بزرگ مسئولند. اصلا مهم نیست چه کسانی در برابر این نوشته جبهه بگیرند مهم این است که چشمان بصیرت گشوده شود و عرصه برای ظهور منصفی ها عبداللهی ها و صادقی ها و شایسته های هرمزگانی به وجود بیاید.

 از موسیقی هرمزگانی فقط نامی و خاطره ای بر جای مانده است و اگر سخت گیرانه نباشد به سوی بی هویتی می رود. به راستی جایگاهمان هم اکنون در موسیقی ایران کجاست؟ امروزه موسیقی هرمزگان چوب کج سلیقگی و نا آشنایی برخی جوانان البته مشتاق و تازه به میدان آمده را می خورد. موسیقی آیینه ای است از فرهنگ و هنر یک قوم و امیدواریم این هنر به جولانگاه گروهی تبدیل نشود که جزسود و نام خود چیز دیگری را نمی پسندند.  

                                                       

******** 

                                            نوشته : حجت حاجی زاده


 این مقاله در نشریه ی آوای خلیج فارس/ شماره ی ۵۳ منتشر شده است  

                                         

  منبع: هرمزگانی دات نت


** دوست عزیز استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع  می باشد   **