یادت ای دوست بخیر ...
یادت ای دوست بخیر ،بهترینم خوبی ؟ خبری نیست ز تو !
دل من می خواهد، که بدانی بی تو، دل سو دا یی من میمیرد
یادت ای دوست بخیر، نازنینم خوبی؟ خبری نیست ز تو
... دل من میخواهد، که بداند چه کسی دردل دریایی تو جا دارد؟
... یادت ای دوست بخیر.
یاد آن لحظه که دستان تو را بوسیدم
یاد آن خنده ی پر معنایت،
که به یادم مانده.
که مرا در دل تنهایی خود جای گذاشت..
من شنیدم که تو هم تنهایی.
من شنیدم که کسی قلب تو را، زیر بی رحمی پایش له کرد
ولی اکنون منو تو مثل همیم
هردو آزرده ی عشق
من دلم بسته به چشمان تو بود، تو دلت بسته به چشم دگران
راستی تو بگو، که بیادم هستی؟
خبری از شب تنهایی من میگیری؟
هرچند تو خودت میدانی، که دلم تنها نیست
من هنوزم به تو می اندیشم که دراین نفرت هر ثانیه ی بغض ز مان.
در تب و تاب شب تیره ی خون،
در میان این همه سایه ی سرد و تو تنهایی و من،
به تو می اندیشم.
و تو در بست غم انگیز زمین پنهانی
و تو تنهایی و من
به تو می اندیشم.
کاش میشد که تو با من باشی
کاش میشد که تورو یافت در این فاصله ها.
کاش می شد به دلت محرم بود
یا به زخم جگرت مرهم شد
من فراموشم شد، آنهمه سردی را.
این همه حرف حدیث، که سرودم امشب
نامه ای بود، به دستان شما
کاش دستت برسد
تا بدانی که من از، شب دلتنگیه تو با خبرم
و چقدر محتاجم،
که تو با من باشی
که تو با من باشی .
** دوست عزیز استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد **
تماس از طریق فیس بوک
https://www.facebook.com/eshghas
fan page shadet begardom : پیج شادت بگردُم
https://www.facebook.com/shadetbegardom