هر چه تو را بیاد من بیاورد زیباست ...

این وبلاگ برای زنده نگهداشتن یاد ناصر عبداللهی عزیز و علایق شخصی خودم میباشد ...

هر چه تو را بیاد من بیاورد زیباست ...

این وبلاگ برای زنده نگهداشتن یاد ناصر عبداللهی عزیز و علایق شخصی خودم میباشد ...

کانون خانواده . خرداد ۸۰

* چطور شد که خواننده شدید ؟

از آشنایی با همسرم و ایجاد یک ارتباط قلبی و عشق و احساس وابستگی عاطفی باعث آن شد که ملودی هایم رنگ و بوی تازه ای به خود بگیرد و شعر تازه ای بگویم وچون آهنگ هایم را با گیتار اجرا می کردم باید که خودم هم می خواندم , نتیجتا خواندم که خوشبختانه مورد استقبال هم قرار گرفت و این آغاز من و تولد دوباره من بود .

 

* چرا موسیقی پاپ را انتخاب کردید ؟ 

به علت اینکه در 20 سال اول انقلاب این سبک موسیقی تقریبا محو شد و موسیقی سنتی و اصیل تماما جای آنرا گرفت و از سویی دیگر بازار کاستهای غربی و خارجی در داخل بسیار رونق خوبی داشت و جوانان ما تقریبا صد در صد از موسیقی پاپ خارجی و لس آنجلسی استفاده

می کردند . از این رو تصمیم به ایجاد موسیقی پاپ داخلی گرفتم که هم از محتوای خوب و معنوی برخوردار باشد ( از نظر شعر ) و هم از نظر موسیقی مقبول حال و نشاط جوانان باشد . که بحمدالله می شود گفت موفق هم بوده ام . دست باعث و یاری کننده درد نکند .

 

* موسیقی در مسیر شما قرار گرفت یا انتخابش کردید ؟

می توان گفت از بچگی موسیقی تاثیر خاصی در روح و روان من

می گذاشت . تا این حد که حتی مادر عزیزم می گوید در زمانی که طفلی بیش نبوده ام به موسیقی با توجه کامل گوش می کردم و حتی اگر در حال گریه بودم با موسیقی آرام گرفته ام

 

* خوانندگی چقدر درونیات شما را راضی می کند ؟

تا حدود زیادی . زیرا به این صورتی که این حقیر با موسیقی زندگی می کنم , می توان به جرات گفت که موسیقی خوب , روح آدمی را به نوعی آرام و آسوده می دارد و نظم خاصی به سیستم متعادل کننده روح و جسم می بخشد .

 

* اولین ترانه ای که خواندید چه نام داشت و در آن لحظه چه احساسی داشتید ؟  

اولین ترانه ای که برای مردم در تلویزیون اجرا نمودم , قطعه عزیز سمفونی " محمد (ص)" نام داشت و وقتی که پخش شد , احساسم این بود که روح رسول الله (ص) هدیه ناقابل مرا پذیرفتند و بسیار از حس معنوی سر مست و مسرور شدم .

 

* فکر می کردید یک روز خواننده مطرح و مشهور و محبوبی شوید ؟

اگر حمل بر هیچ موضوع خاصی نباشد باید عرض کنم ازطفولیت این موضوع را تا حدود زیادی حس کرده بودم .

 

* از اینکه محبوب و مشهور هستید , چه احساسی دارید ؟ 

احساس می کنم مسئولیت من روز به روز سنگین  و سنگین تر می شود . زیرا اهداف برای من ...

وصل روح آدمی به خداوند متعال است .

 آرامش معنوی خواست همه ی سینه هاست . این رسالت سبک موسیقی من است

 

* وقتی که صدا و تصویر شما برای اولین بار پخش شد چه احساسی داشتید ؟  

به آینده امیدوار شدم . نتیجه این امید تلاش بیشتر من در این عرصه شد .

 

* اولین کسی که صدای شمارا شنید و به شما تبریک گفت چه کسی بود ؟  

برادر ارجمندم محمد ولی انصاری

 

* موسیقی پاپ را چگونه ارزیابی می کنید ؟

موسیقی پاپ در آغاز حرکت بسیار خوبی را دنبال می کرد ولی چندیست که گویا به خواست افراد تهیه کننده از مسیر خود خارج شده و راه دیگری را پیش گرفته است که کمی نگران کننده به نظر می رسد . البته یقین دارم که این وضعیتی کاملا زود گذر است و سامان این سبک به زودی فراهم خواهد آمد .

 

* نظر شما در مورد خوانندگان پاپ جدید چیست و این روند که هر روز خوانندگان جدیدی به موسیقی پاپ راه پیدا می کنند چگونه بر آورده می شود ؟

نظر بخصوصی ندارم . خوب است که هنرمندان این خاک در عرصه موسیقی مطرح شوند و در مورد خوانندگان جدید باید عرض کنم هر کسی به سهم خود خوب است . البته باید عرض کنم که کار نیکو کردن از پر کردن است.

 

* چقدر اهل موسیقی اصیل و به عبارتی سنتی هستید ؟ تا حالا فکر

کرده اید که قدمی در راه موسیقی سنتی بردارید ؟  

 من تا حدودی علاقه مند به موسیقی اصیل ایرانی هستم و ارادت خاصی به اساتید این فن دارم و در خصوص موسیقی سنتی و بومی هرمزگان , در حال تحقیق ویژه ای برای بازسازی و اجرای آن سبک و تلفیق آن با موسیقی مدرن امروزی می باشم .

 

* برای پیشبرد موسیقی پاپ چه توصیه هایی دارید ؟ 

با شناسایی افراد کار آمد و متعهد و حمایت این عزیزان , به نظر می رسد که افق های تازه ای گشوده می گردند و پیشرفت بهتری حاصل خواهد شد .

 

* خوانندگان مجله , نامه نوشته اند که آهنگ " ناصریا "

 به چه زبان و آهنگی ست ؟

" ناصریا  " به زبان فارسی دری اجرا شده و با لهجه بندر عباسی . 

* از خانواده تان بگویید . از همسرتان که در فعالیت های هنری شما چه نقشی دارند ؟ و یا اینکه اهل هنر هستند ؟ در زمینه موسیقی با همسرتان مشورت می کنید ؟ 

من در سال 67 با خواهر یکی از دوستان عزیزم ازدواج کردم که حاصل آن وصل 3 فرزند می باشد به نامهای نوید 12 ساله پسرم , نازنین دخترم 9 ساله و نامی پسر کوچکم 6 ساله . همسرم همیشه مشوق من بوده و هست . او همیشه مرا همراهی نموده و برای پیشرفت من کمال صبر و حلم را پیشه داشته است . ایشان تا حدودی به سازهای پیانو و گیتار آشنا هستند و می توانم بگویم بهترین ملودی هایم را با مشورت همسرم ساخته و پرداخته ام .

 

* آیا بچه های شما علاقه ای به خوانندگی دارند ؟ 

دخترم به خوانندگی علاقه خاصی دارد .

 

* در خانواده شما مثل پدر , مادر , خواهر , برادر در عرصه هنر فعالیت دارند ؟

برادر بزرگم با ارگ آشنایی دارد , برادرم علیرضا نقاش و گرافیست خوبی است , و برادر کوچکمان عقیل به فن صدا برداری و ضبط علاقه مند است .

 

* یک مقدار خصوصی تر اگر اجازه بدهید سوال کنیم که هنر آشپزی خانمتان را چطور ارزیابی می کنید ؟

آشپزی همسرم به نظر من بسیار لذیذ و دلچسب و بر وفق ذائقه بنده بوده و هست .

 

*بهترین دست پخت همسر شما ؟ 

غذا های محلی بندر عباسی و ماکارونی مخصوص خودش .

 

* به غیر ازموسیقی به هنر دیگری هم مشغول هستید ؟

بله , گاها دستی در نقاشی , طراحی , کار با چوب , مجسمه سازی و غیره دارم .

 

* راستی در کار خانه به همسرتان کمک می کنید که می کنم نه ؟

 شما چه جوابی می دهید ؟

در صورت امکان , با کمال میل و رغبت

 

* وقتی از همسرتان ناراحت می شوید چه برخوردی می کنید ؟تا حالا شده عصبانی هم بشوید ؟

چرا که اهل جنوب هستید و عصبانیت خاص مردان جنوبی ست ؟

عصبانی بودن هیچ ربطی به جنوبی بودن و شمالی بودن ندارد  . بسیار معمولی هستم و طبیعتا گاهی از کوره در می روم ولی حتی المقدور طی تجربه آموخته ام که صبور باشم و خشمم را فرو بخورم .

 لازم به توضیح است که اگر در منزل عصبانی بودن من روحم را فرا گیرد بیشتر از ناحیه شیطنت فرزندانم می باشد تا همسر مهربان و دلسوزم .

برای عید به کجا سفر می کنید ؟

 

زادگاه همیشه پایدارم بندر عباس . خاک پاک جنوب

 

* سال تحویل که سال نو است و همه در حال دعا کردن و آرزو کردن هستند , شما چه آرزویی دارید ؟ 

آرزوی من این است که :

خداوند مرحمت نماید و روح مرا از وابستگی به دنیا و تعلقاتش رها سازد

 تا در آسودگی و آزادگی به هدفم بپردازم و بتوانم خدمتی بکنم به این مردم خوب و صبور و عزیز . و سالی پر بار و پر نشاط را برای مردم از خداوند خواستارم .

 

*  درد دل و ناگفته ای دارید , سرا پا گوش هستیم ... 

شاید عرضی بیهوده باشد ولی مثل اینکه از هنرمندان هم ردیف و هم صنفم توقعی دیگر داشتم . همیشه با آغوشی گرم و سینه ای مالامال از عشق و دوست داشتن و نصرت به هم نوع و هموطن پا به این عرصه گزاردم ولی مثل اینکه همیشه تنها در میان امواج خروشان نا امنی عاطفی , فقدان مردانگی در عرصه هنر حرکتی سخت داشته باشم .

 ای کاش می شد عزیزان این خاک از کوچک و بزرگ به ابتدا بدانند که این حقیر به دنبال عشق و دوستی و مهربانی هستم و دیگر هیچ .

به امید افقی روشن برای فردایی بهتر در سایه پر مهر .  

تنها یار و یاور الرحمن الرحیم .

 

این حدیث بگذار تا وقت دگر .  

 **********

دوست عزیز استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع  می باشد .   


منبع :  مجله کانون خانواده

خرداد ماه ۱۳۸۰

 

نظرات 19 + ارسال نظر
آرش 17 خرداد 1387 ساعت 01:09 http://arashjavadi.blogsky.com

روحش شاد

سروش عباسی 17 خرداد 1387 ساعت 01:21

سلام خیلی مصاحبه جالبی بود برای شما ارزوی موفقیت میکنم جاوید ناصریا

لیدا 17 خرداد 1387 ساعت 01:38

اگر دیدی بغض کردی

اما دلیلی برای گریه هات پیدا نمی کنی

اگه دنبال جایی می گردی که داد بزنی

و خودتو یه کم سبک کنی

بدون دل خدا برات تنگ شده

می خواد که صداش بزنی ...

سلام...
ممنون به خاطر حضور سبزتون و این که بنده رو از اپ کردنتون مطلع کردید...
نوشته جالبی بود خوندم و بازم به خیلی چیزای دیگه آشنایی پیدا کردم ،ممنون از زحماتتون...داشتم تمام پست هاتون رو یه نگاهی می کردم متوجه شدم که شما وبلاگ اسحاق عزیز رو مدریت می کردین ،خیلی خوشحال شدم ...آخه خیلی وقت بود که سر نزده بودم به بچه ها به جز گل مینا ،به هر حال خرسند شدم از کار جدید شما...خوشحال میشم هر وقت آپ کردید به بنده خبر بدید متشکرم...
جاوید ناصریا
خدانگهدار

بنگری 17 خرداد 1387 ساعت 13:08 http://www.bangeree.blogsky.com

سلام لیدا خانم ...
ممنونم از حضورت در وبلاگم .
یاد ناصر همیشه تو دلها زنده است.
امیدوارم شاد و موفق باشی..

سلام
با اجازه از مدیریت قبلی
وبلاگ دوستداران اسحق احمدی آپدیت شد
منتظر شما هستم

سلام
جدا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مبارکه ...

مهدی 17 خرداد 1387 ساعت 23:25 http://nasseriaye-bandar.blogfa.com

ناصر عبداللهی اسطوره ای فراموش نشدنی است و همچنان در اسمان عشق و معرفت میدرخشد.

علی 18 خرداد 1387 ساعت 00:57 http://dar100.blogfa.com

سلام لیدای عزیز.
درباره مصاحبه ی خیلی جالب سال 79 (پست قبلی) خواستم بگم این نشون می ده که ناصر در سال 79 با ناصر در سال 85 در عقاید و نظرات و دیدگاهش هیچ تغییر محسوسی مشاهده نمیشه و فکر می کنم قصد اصلی تو از گذاشتن اون پست همین بود... بر عکس خیلی از همشهریانش که قبل و بعد از ناصر چرخش 180 درجه ای در عقاید و اعتقاداتشون پدید اومد!!

اما این پست... علاوه بر نکته ی بالا نشون می ده چقدر آرشیو تو کامله و منتظرم بقیه ی آرشیوت رو هم کم کم بخونم و یکم با سیر تکامل ناصر همه بیشتر آشنا شوند..
به امید موفقیت... علی

سلام
ممنونم...
امیدوارم بتونم به هدفم برسم دوست عزیز...

مهدی 18 خرداد 1387 ساعت 14:27 http://nasseriaye-bandar.blogfa.com

در دیگران میجوییم اما بدان ای دوست
اینسان نمیابی ز من . حتی نشان ای دوست

سلام
وبلاگ ناصریای بندر به روز شد منتظرحضور گرمتان و نظراتتان برای هر چه بهتر شدن وبلاگ خواهیم بود.

نیلوفر 18 خرداد 1387 ساعت 22:33 http://lina.blogsky.com

لیدا جان سلام

خیلی پست جالبی بود دلم و شاد کردی هنگام خوندن این پست با صدای خود ناصر نوشته هات رو احساس میکردم موفق باشی عزیزم

نیلوفر 19 خرداد 1387 ساعت 01:41 http://lina.blogsky.com

لیدای عزیز

با سلام ضمنا شما در پیوندهای وبلاگ قرار گرفتید خوش آمدید

سلام
شما اشتباها آّدرس این وبلاگو به جای وبلاگ خودتون مینویسین دوست عزیز ...

مهدی صابری 19 خرداد 1387 ساعت 07:54 http://lengehkarate.blogfa.com

سلام لیدا خانم
ممنون که خبر دادین.

موفق باشید...

کریمی 21 خرداد 1387 ساعت 14:15 http://nasseria.blogfa.com

سلام لیدای عزیز
من مدیر وبلاگ ردپایی از جنوب تا ملکوت بازگشت شما را تبریک عرض می کنم و امیدوارم روز به روز در کارتون موفق تر باشید

سلام
ممنون از حضورتون...

عاقل 22 خرداد 1387 ساعت 23:57

سلام
به به می بینم شما وبلاگ نویس جدید هستی و از سینه چاکای ناصر....

ببخشید می خ.ام بدونم شما چی برای عرضه دارین؟
بابا جان بس کنین؟ آخه این خزعبلاتتون کی تموم میشه ؟ چرا دست از ناصر بر نمی دارین ؟ دوستای دیگه ات که به هیچ جا نرسیدن و کم آوردن و یه کم مونده از خودشون و خانوادشون بنویسن ...
بسته شما ها ناصر و از بین بردین حالا این چرندیات و از کجت میاری می نویسی معلوم نیست !!!
اینو تایید نکن فقط دوستانه خواستم بگم که تو رو خدا تو دیگه چرت و پرت ناصرو زیاد نکن ...
واقعا خجالت داره !!!
برو جلو دوستای نویسنده ات رو هم بگیر با این کارای چرتتون ...

!!!!

علی 23 خرداد 1387 ساعت 01:53 http://dar100.blogfa.com

یک روز خبر آوردند برای بهلول که حکیم در شهر شخصی امده است که ادعای عاقلی و دانشمندی و فاضلی می کند و به همه چیز و همه کس توهین روا می دارد.. بهلول این سخن را وقعی ننهاد...
روزی در خیابان بهلول قدم می زد که همان شخص که بهلول را یافته بود پیش امد و شروع به سخن رانی کرد و مطابق عادت معهودش شروع به استدلال برای خود در مقابل بهلول کرد..
بهلول گردن را قدری کج کرده و خیره خیره او را نگاه کرد و چیزی نگفت.. پس از چندین دقیقه ی متمادی که به همین منوال گذشت یارانِ بهلول تعجب کردند که چرا بهلولِ حکیم پاسخ لات و الات این مرد را نمی دهد و مرد پرسید حکیم را چه شده است؟ پاسخی ندارد در مقابل سخنان حکیمانه ی من..
بهلول با همان حالت چهره و صورت خیره به او نگاه کرد و گفت: اگر جوابِ مهملاتت را امروز بدهم، از فردا هر جا می نشینی و می گویی من همانم که بهلول را به مناظره کشیدم و چه ها و چه ها و اینگونه بزرگ و گنده می شوی...... و دیگر هیچ نگفت و همانطور خیره خیره نگاه کرد به مردِ بهت زده و راه خود را گرفت و با یاران رفت...

امروز ما هم راه خود را می گیریم و با یاران میرویم.
علی. درصد بلاگ/ پی ام سی دان تی کی

چقدر عالی بود ...

امروز ما هم راه خود را می گیریم و با یاران میرویم...

ممنونم

عمران طاهری 23 خرداد 1387 ساعت 03:05

سلام و خسته نباشید به لیدای عزیز.
انشاالله همیشه توی کارونت موفق بشی و به لطف الهی روز به روز وبلاگت پر بار تر از دوش بشت.از خداوند برات آرزوی موفقیت اکونم...

ممنون کاکا ...
لطف اتکه...

یلدا 25 خرداد 1387 ساعت 03:25 http://nasseriaye-bandar.blogfa.com

سلام
وبلاگ به روز شد شما رو به ضیافت ناصریای بندر دعوت میکنم.

عمران طاهری 28 خرداد 1387 ساعت 16:48

سلام لیدا جان.خسته نباشید...
ممنونم از لطفت.من جز وظیفه کاری انجام نمیدم.همچین صداییم ندارم که اینقد بزرگش کردی...امیدوارم بتونم حرکتی انجام بدم که شما مهربونار و خوشحال کنه.شاد و خرم باشید...

سلام
من واقعا انرژی میگیرم از صدای شما...
ممنون از حضورتون

لیدا 28 خرداد 1387 ساعت 23:29

یافتن راهی برای کمک به دیگران است

آنهایی که عمیقا برایشان اهمیت قائلیم

می توانیم در طول زندگی الهام بخش ما باشد ...


*****

بیایید باور کنیم تا باورمان کنند ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد