هر چه تو را بیاد من بیاورد زیباست ...

این وبلاگ برای زنده نگهداشتن یاد ناصر عبداللهی عزیز و علایق شخصی خودم میباشد ...

هر چه تو را بیاد من بیاورد زیباست ...

این وبلاگ برای زنده نگهداشتن یاد ناصر عبداللهی عزیز و علایق شخصی خودم میباشد ...

بسم الله الرحمن الرحیم

... 

 

گفت : روز خودتو با چی شروع می کنی ؟  

 

گفتم : منظورتون چیه ؟  

 

گفت : مگه با خدا آغاز نمی کنی ؟  

 

گفتم : آها ... میگم بسم الله الرحمن الرحیم . 

 

گفت : معنی شو میدونی ؟ 

 

گفتم : آره ، معلومه که میدونم ، مگه میشه کسی ندونه ؟!!! 

 

گفت : خوب بگو یعنی چی ؟!!!!  

 

گفتم : به نام خداوند بخشنده ی مهربان  .

 

گفت : خوبه ، حالا میدونی در روز چند بار این جمله رو میگی ؟ 

 

گفتم : خیلی ، نمی دونم دقیقا . 

 

گفت : از این به بعد طوری بگو که همزمان معنی شو درک کنی . بعد می فهمی این جمله ی به ظاهر ساده چه تاثیری در زندگی شخصیت داره . 

 

میگفت : من و تو و هزاران آدم دیگه در طول روز  بارها این جمله رو به کار می بریم غافل از اینکه به عمق یکی از هزاران معنی این جمله پی ببریم .  

 

میگفت : دل ما رو میشکنند ، دروغ میگن ، تهمت می زنن ، باهامون بد میکنن ، تنهامون می زارن ، با آبرومون بازی میشه و ... 

 

ما هم از دست  آدما  ناراحت میشیم ، میشکنیم ، کینه میگیریم ، دلگیر میشیم و با خودمون درگیر میشیم . 

 

آره ، بسم الله الرحمن الرحیم  میشه به نام خداوندی که بخشنده و مهربانه .  

 

اون خدایی که من و تو رو خلق کرده و بارها و بارها از ما خطا میبینه ، دلشو میشکنیم ، باهاش قهر میکنیم ، اذیتش می کنیم و خیلی کارها که فقط خود خودمون میدونیم ، با تمام گناهامون ما رو می بخشه .  

 

ما بنده ی اون خدای بزرگ هستیم . پس در مقابل اون والا کی باشیم که نبخشیم و کینه به دل بگیریم و دلمون رو سیاه کنیم ؟!! 

 

پس یه بسم الله الرحمن الرحیم بلند بگو و معنی شو برای خودت مرور کن . 

 

اونوقت میبینی چقدر سبک و رها هستی ... 

 

( گپ خودمانی من و ناصریا  )

 


 

** از این به بعد بخشی از مطالبم را به خاطرات با ناصریا می پردازم  

استفاده از این پست ها در وبلاگ های دیگر اکیدا ممنوع **   

  

نظرات 23 + ارسال نظر
علی وارث 18 آبان 1388 ساعت 19:10 http://2A2A.blogfa.com

سلام
سازمان فرهنگی ورزشی شهرداری رشت برگزار می کند
جشنواره ی شعر باران ( نخستین جشنواره ی شعر محلات رشت )
زمان : یکشنبه 24 آ بان ساعت 3 عصر
مکان : رشت- مجتمع خاتم الانبیا - سالن زنده یاد دکتر غلامرضا رحمدل ( سالن سبز )
از شما دوست عزیز دعوت می شود که با حضور سبزتان موجب هر چه بهتر برگزار شدن این مراسم باشید

علی وارث
دبیر جشنواره ی شعر باران
(نخستین جشنواره ی شعر محلات رشت)

سلام
ممنون از اطلاع رسانیت ...
با افتخار می یام ...
با آرزوی موفیقت هر چه بیشتر داداش گلم ...
یا حق...

علی 19 آبان 1388 ساعت 22:29 http://facebook.com/ali.ashini

سلام.
خیلی پست با احساس و خوبی نوشتی. تبریک

موفق باشی زیر سایه ی ایران آزاد و سبز

علی

مهدی صابری 20 آبان 1388 ساعت 07:39 http://lengehkarate.com

سلام
ممنون
موفق باشید...

گل مینا 20 آبان 1388 ساعت 13:59 http://nasserabdollahi.blogsky.com

بسیاز زیبا.........

فروزان 20 آبان 1388 ساعت 16:25

سلام
خیلی زییا بود اگر باز با ناصریا حرف زدی بگو دلم برات تنگ شده.
خیلی دوستت دارم مواظب خودت باش
قربانت فروزان

سلام...
چشم...

سلام . مرسی خبرم کردید .
انقدر دلم گرفته که هیچی بازش نمیکنه .... حتی .......

گل مینا 21 آبان 1388 ساعت 19:44 http://nasserabdollahi.blogsky.com

منظورت اینه که با ذکر منبع هم کپی نشه عزیزم؟
می خوای پست رو از توناصریا بردارم؟

سلام ...
این پست رو که گذاشتی اشکال نداره ولی لطفا از این به بعد یادداشتهایی که از خاطراتم می نویسم کپی نکنین .

سلام لیندای عزیز

هر چه گفتیم جز حکایت دوست
در همه عمر از آن پشیمانیم
...
سپاس از این دلی های زلال در هوای آن نازنین ماه
از شما.از مینای نازنین

گل مینا 22 آبان 1388 ساعت 02:51 http://nasserabdollahi.blogsky.com

خوب این اکیدا ممنوعت رو ندیده بودم!
پست شما از ناصریا پاک شد عزیزم
موفق باشی.

معراج 22 آبان 1388 ساعت 18:55 http://meraaaaaj.blogfa.com

انگار ناصر آروم اینا رو در گوشم گفت!
ناصر گفت : بسم الله الرحمن الرحیم........

حتما بهم سر بزن به جای ناصری که ندیدمش!!
بازم خاطره های قشنگ ناصر رو بنویس برامون. اولین باره میام وبلاگت. کاش زودتر میومدم
یا علی........

معراج 23 آبان 1388 ساعت 17:40 http://meraaaaaj.blogfa.com

سر نزدیا منتظرم تو وبلاگم بوی ناصر بپیچه....
راستی مگه تو بتدری نیستی؟ شعر رشت ؟!!
اگه اشکالی نداره یه سوال دارم. کنجکاوم. نخواستی نجواب. میخوام بپرسم از کجا با ناصریامون آشنا بودی؟ از فامیلاشی؟
ناراحت نشیا..... قصدم فضولی نبود چون دوسش دارم پرسیدم. چون دوستدارا و فامیلاشم مث خودشن. پاک و صادق...

سلام
من جسماّ اهل رشتم و روحاّ اهل بندر...
از دوستان خانوادگی استاد هستم ...
شمال تا جنوب...

[ بدون نام ] 23 آبان 1388 ساعت 17:48

سلام... راستی دیروز ۳ ساعت تو وبت بودم. داغونم کردی لیدا جان.......... مردم..............
اون فیلم ناصر تو بیمارستان رو تاحالا ندیده بودم! آتیش گرفتم یهو...... یهو تمام اون اتفاقا تمام اون تهمتا تمام اون دعاها که خدایا ناصر رو برگردون!( شک نداشتم تو سرد خونه برمیگرده!)
تمام اونا جلو چشام رژه رفتن.............
ولش...........الان بهترم. از صب تو فکرم ولی اصلا گریه نکردم به خاطر دانشگام.
منتظرتما عزیز ناصریایی..........
یا علی.............

شما؟؟؟

زهرا 23 آبان 1388 ساعت 22:27

لیدای گل
خیلی خاطره ی قشنگ و پر معنایی رو نوشتی عزیزم.
من با این نگرش عمیق هیچ وقت به این جمله فکر نکرده بودم
مطمئنم از این به بعد به معنیش بیشتر توجه میکنم
و همین توجه اثرات مخصوص خودش رو روی روح آدم میذاره..
گلم بازم از خاطرات قشنگت برامون بنویس
خیلییییییییییییییییییییییییییییییی دوستت دارم

سلام دوست مهربون...
اگه لیاقت داشته باشم حتما می نویسم ...
فقط از خدا می خوام که ثواب این درس عمیق به روح پاکش برسه انشاالله...

زهرا 23 آبان 1388 ساعت 22:33

ارادت داریم...



معراج 24 آبان 1388 ساعت 10:57

سلام رفیق ناصریایی من...
ممنونم از حضورت. ا.ن من بودم بابا ... فیلم منو کشت!! هواسم نبود اسممو ننوشتم...
منم مث تو روحن اهل بندرم.... الان رشتم... اصالتا تهران... وجالب اینه که متولد مشهدم!
ناصر میگفت مهم نیس بندری بلد باشی یا نباشی همین که عاشق بندری یعنی بندری هستی...
اینو یه جا خوندم قبلا.....
خیلی خوشحالم باهات آشنا شدم.
خاتم الانبیا نمیشه بیام. اون ساعت دانشگاهم وگرنه حتما میومدم.
همیشه احساس......همیشه شاعر....همیشه عاشق...
یا علی...............

سلام...
جدی؟؟؟
ناصر میگفت مهم نیس بندری بلد باشی یا نباشی همین که عاشق بندری یعنی بندری هستی...
(حرف همیشگی ایشون بود...)
موفق باشین...

سلام خیلی زیبا و دلنشین بود خوشحال میشم به وب من هم تشریف بیارید .منتظزتون هستم و خدا نگهدار .موفق باشین همیشه

لیدای عزیز سلام
امیدوارم مطالب ارزشمندی رو مثل همیشه در وبلاگت بخونم خوشحال میشم از نظراتت هم در وبلاگم بهرهمند بشم.
جسارت منو ببخش لینکت کردم.

بنگری 26 آبان 1388 ساعت 14:54

سلام و خسته نباشی....
ممنوم ..خوانده شد . امیدوارم که موفق باشی

نازلی 28 آبان 1388 ساعت 14:25

سلام لیدای عزیزم
ممنون از مطالب زیبا و دلنشینت
بازم مثل همیشه دلامون تنگه
در کنار هم بودن تنها دلگرمی ماست
موفق باشی گلم

علیرضا 29 آبان 1388 ساعت 12:02 http://faslebaroooni.blogfa.com/

سلام به خواهر خوبم لیدای عزیز .من علیرضا نویسنده وبلاگ احمد ثانی هستم .فکر می کنم به احتمال قوی این وبلاگ دیگر به روز نشود اما وبلاگی جدیدی تحت عنوان فصل بارونی ساخته شده تا انشالله بتوانیم با کمک شما درترویج اخلاق ورفتار ناصریا گامی برداشته باشیم
ضمنا من وبلاگ شما را لینک کردم .ممنون میشوم مرا لینک کنید.
متشکرم

سلام
با خبر
بانوان البدربندرکنگ فاتح اولین دوره مسابقات کاراته شوتوکاپ خلیج فارس
به روزم...
منتظر حضور سبزتون هستم...

نیلوفر 3 آذر 1388 ساعت 00:00 http://nasseria.blogfa.com

سلام عزیزم
عالی بود
ممنون از این پست کوتاه و پر عمقت
واقعا همینطوره ما همیشه نام خدا رو به زبون میازیم اما آیا با عمق وجود میگیم خدا یا ....
روزمون رو با نام خدا شروع میکنیم اما یاد خدا هم ....
انشالله که یاد خدا هم همیشه در دلهامون باشه
با بازیابی معنویات از یاد رفته در خدمتم

مسافر 15 خرداد 1389 ساعت 18:53

سلام
من همیشه به وبلاگتون سر میزنم و از مطالب قشنگ و گیراتون لذت میبرم.
میتونم ازتون اجازه بگیرم همین مطلبو توی کلوب، پروفایل خودم بذارم؟
ممنون میشم اگه اجازه بدین.
موفق باشین

sharmande,
in matlab shakhsiye

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد