هر چه تو را بیاد من بیاورد زیباست ...
این وبلاگ برای زنده نگهداشتن یاد ناصر عبداللهی عزیز و علایق شخصی خودم میباشد ...هر چه تو را بیاد من بیاورد زیباست ...
این وبلاگ برای زنده نگهداشتن یاد ناصر عبداللهی عزیز و علایق شخصی خودم میباشد ...شب آرزوها ...
شب اول قبر در حیرانی و استیصالت صدایی گوید :ای حبیبِ من بشارت باد تو را که نجات یافتی از هر شدت و سختی...و گویی تو کیستی؟ آرامشی تو را فرا می گیرد.. .من رویی بهتر از روی تو ندیدم و کلامی شیرین تر از کلام تو نشنیدم و بویی بهتر از بوی تو نبوییدم... می گوید (در حالی که گویی به آرامشی ابدی رسیده ای) من ثواب فلان نمازم که در فلان شب از فلان روز و فلان ماه و فلان سال بجا آوردی ای و تو در می یابی آن اولین شبی بود که نماز شب لیله الرغائب را بجا آوردی..که بشارت داد خداوند حبیب اش، مخلوق ناتوان و اشرفش را، که اگر در اولین پنج شنبه از رجب المرجب چشم و گوش و زبان و دهان خود را روزه کنی و بخواهی آن چیز که خیر خداست و در غروب دلگیر آفتاب مابین نماز مغرب و عشاء بخوانی نمازی با آدابی خاص، در شبی از بهترین شبهای سال ،در شبی از سخت ترین شبهای عمرت از هر شدت و سختی نجات خواهی یافت..
پس بخوان نمازِ آروزیت را و تعبیر کن آنچه را خواسته ای با معبودت که این خواب تعبیری بس مقدس دارد و شنونده و مُعَبِرت شنواترین دانایان است..آنگاه که خدای ناصر صدای تو را شنید به نزد تو می آید از ملکوت اعلی و بهنزدیگی رگی از رگهای گردنت در گوش تو زمزمه می کند که تو را آمرزیدم بنده ام...بس بشنو سکوت این شب را با گوش دل که سکوت بلندترین صدای خداست...پس بخواه امشب از خدای ناصر که بگیرد از تو هر آنچه می گیرد تو را از خودت وخدای ناصر.. بخواه خداوند بندگان خاص و آسمانی اش را در تنهاترین تنهایی عمرشان (که هر روزشان) است، تنها نگذارد و نچیند گلهای دوست داشتنیِ زندگیِ فانی را قبل از شکوفه دادن به این امید که دست حرامی نتواند آنها را بچیند..و قسم بده به جلالش که رحیم و غفار و مهربان و ناصر باشد، با ناصر و تو و یاوران صادق ناصر در روزی که هیچ فریادرسی نیست...و طلب کن هر آنچه می خواهی که امشب درب های آسمان به رویت باز است..
شبِ هشتم رجب،
لیله الرغائب بر همه مشتاقان و آروزمندان مبارک و شاد باش باد.
دوست عزیز استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد .
پی نوشت: به مفاتیح الجنان برای آداب این شب مراجعه کنید.
خانواده سبز ...
* هر چه دارم از همسرم دارم ...
با تشکر از شما که این وقت را به من دادید تا مصاحبه ای با شما داشته باشم و با خوانندگان شما ارتباط برقرار کنم , پیش از اینکه چیزی بگویم باید عرض کنم از آنجا که با صدایمان مردم را خسته می کنیم , کافی نیست که حال باید با صحبت های ما هم در مجله چاپ شود " با خنده "
ناصر عبداللهی , اهل جنوب و زاده خلیج , خلیج فارس نیلگون در سال 1349 هستم . متاهل و دارای سه فرزند می باشم .
پسر بزرگم نوید 11 ساله , نازنین 9 ساله و یک پسر کوچولوی دیگر که 6 سال سن دارد و بسیار شیرین زبان است . به جز فعالیت های هنری شغل دیگری ندارم . اصولا خانم ها زیاد با فعالیت های هنری همسرانشان موافق نیستند , زیرا نمی توانند به طور کامل با آنها باشند . اما همسر من همیشه ملاحظه کار بوده , چون خودش به نوعی هنرمند است و علاوه بر اینکه سازهای مختلف را می نوازد , موسیقی را به خوبی می شناسد . به تازگی تمرین آواز را نیز آغاز نموده و " تحریر ها " را به خوبی می شناسد . به جرات بگویم , هر چه دارم از اوست .
* زود ازدواج کردم ...
من خیلی زود و در سن 18 سالگی ازدواج کردم . به دلیل اینکه همواره مایل بوده ام تا جوان هستم فرزندانم بزرگ شوند . فکر می کنم که اگه ما بتوانیم کمترین فاصله سنی را با فرزندانمان داشته باشیم , تربیت آنها بهتر خواهد شد و از لحاظ فکری به آنها نزدیکتر خواهیم شد .
نظر من در رابطه با ازدواج جوانان این است که آنها با خانواده ای وصلت نمایند که از هر جهت در سطح خودشان باشند , که پس از ازدواج دچار مشکل نشوند . به اعتقاد من این یک راه پیشگیری موثر از اختلافات خانوادگی ست . اما در کل , فردا را باید به خدا سپرد , امروز را زندگی کرد و " دم " را غنیمت دانست .
* موسیقی را خود آموز فرا گرفتم ...
ساز اصلی من ارگ و پیانوست . اما در خلوت و برای دل خودم گیتار هم می نوازم . من اساتید خاص و معروفی نداشتم و بر اثر تمرینات مستمر خودم ساز آموختم . البته شایان ذکر است که از تجارب مرحوم " رضا روضه خوانی " استفاده کردم و بهره برده ام .
* شکوه خداوندی ...
از دیدگاه من " هنر" زیبایی و شکوه خداوند است و من هنر را خدا می دانم که همواره جذاب باقی می ماند . همیشه به خودم و همسرم گفته ام : اگر می خوانم امیدوارم مردم لذت ببرند و افتخار می کنم که برای هموطنانم می خوانم . البته بهتر است به محتوا بیشتر توجه شود . مردم باید هنر و هنرمند را در قالبی سنگین تر احساس کنند و بدانند که خواننده هم مثل خودشان یک انسان معمولی ست و تفاوتی ندارد . فقط خداوند این نعمت را به او داده تا صدای خوبی داشته باشد . من از موهبتی که خداوند به من عطا فرموده در جهت جلب رضایت شما عزیزان به کار می برم و خواهم برد . همان طور که در آلبوم " دوستت دارم " سعی کردم همین کار را انجام دهم و خوشحالم که با استقبال شدیدی ازسوی مخاطبین مواجه شد و تا به حال هم به لطف پروردگار فروش خوبی داشته .
مردم ما هم اکنون به جایی رسیده اند که موزیک خوب را تشخیص می دهند و در این فضا کار کمی مشکل تر شده است .
* پسرم ادای مرا در می آورد ...
چند وقت پیش وقتی وارد منزل شدم , دیدم که پسرم از پشت در پرید جلوی من و روی صورتش ریش و سبیل کشیده و پیراهن مرا نیز پوشیده بود با صدای بلندی و حالتی شیرین شروع به خواندن ترانه " بهار بهار " از آلبوم حقیقت دارد . یکی از خاطراتی است که هیچ وقت فراموش نمی کنم .
* ناصریا , ناصریا , کاری متفاوت ...
فکر کنم ترانه ناصریا , ناصریا , با تمام کارهایی که در حال حاضر در بازار است متفاوت باشد . این ترانه ترکیبی ست از ترانه فارسی و فولکوریک مناطق " جبل الطارق " از جنوب اسپانیاست . که سعی کردم تا در حد توانم آن را خوب اجرا کنم . ضمن اینکه از دوست خوبم سید بهنام ابطحی تشکر می کنم . موزیک های زیبایی برای این شعر ها ساخت و تنظیم کرد و از طرفی از استاد پرویز پرستویی بازیگر توانای سینما که با صدای گرم خود , اشعار را خیلی خوب اجرا کرد و با استقبال خوبی مواجه شد .
***** حرفهایی از نوع دیگر ... *****
*ماشین ندارم و ماشین را بخاطر احتیاج به پول آن فروختم .
*استاد شجریان , علیر ضا افتخاری , دکتر محمد اصفهانی و امیر کریمی از خوانندگان خوب کشور هستند .
*آژانس شیشه ای با هنرمندی پرویز پرستویی فیلم مورد علاقه من است .
*از دو رنگ آبی و مشکی خیلی خوشم می آید .
*فوتبالیست محبوبم خداداد عزیزی ست .
*بهترین کتابی که خواندم " عرفان عشق " نام دارد .
*و بهترین سریالی که از تلویزیون دیدم امام علی (ع) و در پناه تو نام دارد .
*از شما چه پنهان عاشق " ماکارونی " هستم .
* در پایان خداحافظی با ناصر عبداللهی ناگهان سوالی به ذهنم خطور کرد و آن این بود که از ناصر عبداللهی پرسیدم .
اگر درست بگویم آلبوم " دوستت دارم " را به همسرت هدیه کردی .
می توانی برای خوانندگان ما توضیح بدهی , چرا ؟
ناصر در جواب گفت :
همان طور که گفتم , هر چه دارم از همسرم دارم . او در بدترین شرایط پشتیبان من بود , در داشته ها و نداشته ها ...
او به خوبی احساسات مرا درک می کند و با من یک کلام و یک فکر است . من خوشحالم و از خدای خودم تشکر می کنم که این چنین همسری را برای من انتخاب کرد . دلم می خواهد روزی فرا برسد که محبت های او را جبران کنم و فعلا تنها با هنرم می توانستم محبت های او را جبران کنم و این بود که آلبوم " دوستت دارم " را به همسرم هدیه کردم . امیدوارم که مورد قبولش واقع شود .
در پایان ناصر عبداللهی آرزو کرد که روزی فرزندانشان انسانهایی بار بیایند که به درد جامعه بخورند و مثمر ثمر واقع شوند . دلم می خواهد هر سه آنها پزشک شوند تا روزی بتوانند به نحوی به جامعه خود خدمت کنند . البته هنر را و یادگیری یک ساز به صورت حرفه ای ...
به امید آن روز ...
دوست عزیز استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد .
منبع: خانواده سبز